ستاره آسمون مامان و بابا

برای دخترمان سنا

 

تصویر متحرک صلوات

niniweblog.com

روزی از روزها تو اومدی توی دل مامان و مثل یه گل قشنگ مهمون دل مامان شدی. من و بابا با تمام وجود از اومدنت خوشحال شدیم و از اینکه داریم پدر و مادر یه فرشته کوچولو میشیم خیلی خوشحال بودیم. تو آروم آروم رشد کردی و ما هر روز بیشتر از قبل عاشقت می شدیم. مامان و بابا شدن قشنگ ترین هدیه ای بود که خدا به من و بابا داد، هدیه ای که هیچوقت تموم نمیشه و ما تا ابد پدر و مادرت خواهیم بود.

سنای قشنگم اینو بدون تو قشنگترین آرزویی بودی که برآورده شد.

niniweblog.com

اسم سنا در آیه ۴۳ سوره نور آمده است:

الم تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحَابًا ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِیهَا مِن بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ وَیَصْرِفُهُ عَن مَّن یَشَاءُ یَکَادُ سَنَا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ ﴿نور-۴۳

معنی سوره:

که خدا[ست که] ابر را به آرامى می راند سپس میان [اجزاء] آن پیوند می دهد آنگاه آن را متراکم می سازد پس دانه ‏هاى باران را می بینى که از خلال آن بیرون مى‏ آید و [خداست که] از آسمان از کوههایى [از ابر یخ ‏زده] که در آنجاست تگرگى فرو مى‏ ریزد و هر که را بخواهد بدان گزند مى‏ رساند و آن را از هر که بخواهد باز مى‏ دارد نزدیک است روشنى برقش چشمها را ببرد .

آرزوی سلامتی تو

سلام دختر قشنگم. سلام میوه دلم. ببخشید که نمیتونم بیام واست بنویسم. آخه خیلی حال خوبی ندارم و نشستن و تایپ کردن واسم خیلی سخت شده. تقریبا چیزی نمیتونم بخورم نه میوه نه غذا چون قندم خیلی بالا میره و برای تو مشکل پیش میاد. تقریبا همیشه گرسنمه کاش تو هر چی که دارم از بدنم بگیری و سلامتی تو به خطر نیفته. حاضرم جونمو واسه سلامتیت بدم عشق مامان. خیلی دوست دارم. دعا میکنم سالم و سلامت مثل اکثر نی نی ها به دنیا بیای و حتی یک روز زودتر به دنیا نیای. این یک ماه به همه زحمت دادم مامانی که حسابی اذیت شد. چندین بار مجبور شد با بابایی بیان تهران و جدای نگهداری از من و درست کردن غذاهایی که لیستشو بهش میدم و هوس کردم، هر بار خونه رو واسم مثل دسته گل م...
15 تير 1394

عکس لباس های خونگی سنا خانوم ما

سلام سلام عسل مامان و باباش بالاخره من و بابا رفتیم بقیه لباس هاتو خریدیم اینم عکس لباس های منزلی شما واسه یادگاری. ایشالا لباس بیرونی هات توی پست بعدی. قربون بدن کوچیکت بشه مامان ایشالا این لباس ها رو توی تنت ببینم. عسلم یه چند دست دیگه هم هست که آپلود نشد. دوباره سعی میکنم عسل مامان و حتما میذارم واست. دوووووووست دارم جیگر مامان ...
15 خرداد 1394

میلاد امام زمان مبارک باشه سنا جونم

سلام سلام گل دخمل مامان و بابا تولد امام زمان عزیزمونو بهت تبریک میگم عزیز دل مامان. توی دل مامان که هستی واسه ظهور آقامون دعا کن. امشب یه شب خیلی خاصه. اولین میلاد امام زمان عزیزمونه که تو توی دنیا وجود داری. البته توی دل مامانی هنوز. سنا خانومم دعا کن زودتر بیاد و دنیا رو از این همه بدی نجات بده. دعا کن زودتر بیاد و ظلم و بدبختی ریشه کن بشه تا دنیا رو مثل بهشت کنه. دعا کن عزیز دل مامان دعای شما مستجاب میشه عسلم اینم کیک تولد. وااای که چقدر دلم کیک تولد میخواد میوه دلم. آخه اجازه ندارم شیرینی بخورم چون قندم بالا میره. ولی یه گاز از این کیک اشکال نداره مامان. بیا بخوریم اینم یه شعر قشنگ که من خیلی...
12 خرداد 1394

درگوشی های مامان و دخملی

سلام دختر قشنگم  سلام پاره تنم، نور چشمم و میوه دلم خوبی مامان؟ جات راحته؟ بعضی شبا تو دلم میلرزی انگار سردته منم با وجود اینکه بدنم از گرمای زیاد گر گرفته ولی روی کمرو شکممو میپوشونم که سردت نشه یه وقتی. بزرگترین آرزوم اینه که به دنیا بیای و تو رو این شکلی ببینم امروز میخواستم یه چیزای یواشکی بهت بگم. یه چیزایی که خیلی دوس داشتم به میوه دلم بگم. به دخترم به سنگ صبورم. میدونی مامانم؟ راستشو بخوای هر چی به زمان تولدت نزدیک تر میشم ترسم از زایمان بیشتر میشه. کاش تا آخر بارداری قدرتم بیشتر بشه. کاش قدرت روبرو شدن با اون همه درد رو داشته باشم. بعضی از دوستات که بعدا عکساشونو واست میذارم با وجود زایمان طبیعی ماماناشون، ...
11 خرداد 1394

امتحانات پایان ترم باباجونی

سلام عشق مامان امتحانای ترم بابا شروع شده. اومدم بگم واسش دعا کنی عزیزدلم آخه خیلی استرس داره و وقت کمی هم داره و خیلی برامون زحمت میکشه عشقم آخر هفته با بابا میریم واست بقیه لباساتو میخرم بعدش میام و عکس همه لباساتو میذارم واست تا یادگاری بمونه راستی عشق مامان حلقه اسمت آماده شده                                واااای دوست دارم زودتر اتاقتو بچینم عشق مامان قبل از ماه رمضون بابایی ومامانی میان که بریم سرویس چوبتو سفارش بدیم ایشالا عشق مامان قرب...
8 خرداد 1394

عکس وسایلی که برات خریدیم

عکس خرده ریزایی که واست خریدیم                         این بعضی از عروسکاته که من عاشقشونم   این هم پتو و حوله هات و تشک های تعویضته   اینم جوراب ها و پاپوش ها و کش موهاته   اینم عکس لحاف تشک دم دستیته واسه خریدنش کلی با بابا گشتیم تا قشنگ ترین رو واست انتخاب کنیم شکل پروانه است                                       &n...
25 ارديبهشت 1394

خاطرات روزهایی که گذشت

سلام دختر گلم. سلام عزیزدل مامان و بابا. ببخشید چند وقت بود نتونستم بیام واست از اتفاق هایی که برات افتاده بنویسم. آخرین خاطره مربوط میشه به 28 اسفند ماه سال 93: من و بابا دو تایی رفتیم خرید سیسمونی و کلی چیز میز واست خریدیم. از ست کالسکه گرفته تا سرویس خواب و شیشه شیر و عروسک. ولی لباس و سرویس چوبت مونده مامان دورت بگرده. عیدت مبارک عشق مامان و بابا عید امسال اول اول رفتیم خونه عمه جون چون مامان جون و باباجون رفته بودن زیارت امام رضا (ع). بعدش هم رفتیم خونه مامانی و بابایی شمال، خیلی بهمون خوش گذشت اونقدر که اصلا دلمون نمیخواست برگردیم. البته مامان همش دراز کشیده بود و تا تکون میخورد زودی باید می رف...
13 ارديبهشت 1394

روزهای قشنگ با تو بودن

دختر قشنگم تا حالا دو بار دیدمت. یه بار که واسه تشکیل قلبت رفته بودم و درست هم اندازه و شکل یه لوبیای جوانه زده بودی  یه بار موقع غربالگری مرحله اول که خواب بودی و کلی سرفه کردم و یه عالمه خانم دکتر با دسته دستگاه میزد به شکمم که بیدارت کنه و آخرش بیدارشدی و کلی دست و پاتو توی هوا تکون دادی و بار آخر که تعریفشو از دکترت شنیدم ولی خودم نشد ببینمت   خانم دکتر با گوشی نتونست صدای قلبتو بشنوه واسه همین خواست ببینتت. منم کلی ترسیده بودم که چرا صدای قلبتو نمیشنوم. بعد دیدم داره می خنده.می گفت واای چقدر شیطونه. سرش به سمت پایینه و خیلی هم فعاله و داره بازی می کنه داشتم ضعف میکردم برای دیدنت که به خانم دکتر گفتم میخوام ...
27 بهمن 1393
1