خاطرات روزهایی که گذشت
سلام دختر گلم. سلام عزیزدل مامان و بابا.
ببخشید چند وقت بود نتونستم بیام واست از اتفاق هایی که برات افتاده بنویسم. آخرین خاطره مربوط میشه به 28 اسفند ماه سال 93:
من و بابا دو تایی رفتیم خرید سیسمونی و کلی چیز میز واست خریدیم.
از ست کالسکه گرفته تا سرویس خواب و شیشه شیر و عروسک. ولی لباس و سرویس چوبت مونده مامان دورت بگرده.
عیدت مبارک عشق مامان و بابا
عید امسال اول اول رفتیم خونه عمه جون چون مامان جون و باباجون رفته بودن زیارت امام رضا (ع).
بعدش هم رفتیم خونه مامانی و بابایی شمال، خیلی بهمون خوش گذشت اونقدر که اصلا دلمون نمیخواست برگردیم.
البته مامان همش دراز کشیده بود و تا تکون میخورد زودی باید می رفت دستشویی. زیاد نتونستیم جایی بریم چون مامان نمیتونست
فقط خونه خاله جون ها و دایی جون رفتیم.
بعد از عید مشکلات جدید مامان شروع شد و تا حالا ادامه داره. کمردرد و پهلو دردی که دیگه آخراش نمیتونستم یه جا بایستم و از درد تا صبح بیدار بودم.
تو هم تا صبح لگد میزدی که مامان احساس تنهایی نکنه
رفتم دکتر ومعلوم شد عفونت شدید ادراریه. بعدشم که رفتم سونوگرافی معلوم شد کلیه سمت راستم ملتهب شده. فعلا تحمل میکنم تا برم پیش دکتر ببینم چی میگه و چکار باید بکنم.
قربون دست و پاهای کوچولوت بشه مامان.
من همه سختی ها و دردها رو برای داشتن تو به جون میخرم. میخوام سالم و سلامت باشی و این بزرگترین آرزوی منه.
یه خبر خوب : دیروز با مامانی و بابایی و خاله جون رفتیم واست لباس خریدیم. مقدارش کمه با وجودی که هزینش خیلی بیشتر از تعداد لباس های خریده شده بود.
منم یهو اشکم در اومد
بعدش بابایی بوسم کرد گفت هر چقدر خواستی بهت پول میدم که بری بقیه لباسای سناخانومو بخری
آخه این مغازه همه لباس ها رو نداشت و تنوعش کم بود قرار شد از بابایی که پول گرفتیم با بابا بریم واست بقیه لباساتو بخریم. در ضمن میخوام دیرتر واسه خرید لباس بریم چون فروشنده گفت تا بیست روز دیگه جنس های جدید میاد. پس صبر میکنیم
مامان جون و باباجون هم واست از مشهد عروسک و لباسای خوشگل خریدن.
بابا هم واست یه پیراهن مخمل سورمه ای خریده که خیلیییییییییی خوشگله. خودش که یه عالمه کیف کرده بود.
یه خبر دیگه. باباجون داره تلاش میکنه که بابا برگرده تهران پیشمون. باباجون
تو هم به مامان قول دادی که خیلی دعا کنی تا از تنهایی در بیایم. بابا پیشمون بیاد سایه سرمون بشه چراغ خونمون بشه ان شاءالله.
دوستت داریم عشق مامان وبابا